غضنفر روز عروسیش سره سفره عقد، عروس بله نمی گفته یكم فكر میكنه و با صدای بلند می گه: عمو زنجیر باف!!
غضنفر میره خواستگاری ، می پرسن داماد چیکارس؟ میگه : بیکاره اما جزء خوشه یکه!!
غضنفر روز عروسیش سره سفره عقد، عروس بله نمی گفته یكم فكر میكنه و با صدای بلند می گه: عمو زنجیر باف!!
نام همسر در موبایل غضنفر:
بعد١ماه:عزیزم
بعد٢ماه:خانمم
بعد٣ماه: همسرم
بعد١سال:منزل
بعد٢سال: هیتلر
بعد٣سال:عزرائیل
بعد٤سال: unknown
غضنفر زنگ میزنه مخابرات میگه: آقا ببخشید سیم تلفن ما خیلی بلنده، اگه میشه لطف كنید از اون طرف یه کم بكشیدش !
غضنفر انقدر به دوست دخترش نامه میده که دختره با پستچی ازدواج میکنه
به یه آقایی می گن شما قبض ها رو چطوری پرداخت می کنید؟ میگه ما یه همسایه غضنفر داریم می ریم قبضا رو می زاریم زیر برف پاک کن ماشینش اونم می ره اونا رو پرداخت می کنه
غضنفر میره سلمونی، میگه: جناب این ریش ما رو اصلاح کن. سلمونیه میبینه طرف غضنفره ، میگه بگذار یکم سر کارش بذاریم. بهش میگه: خشک بزنم یا تر؟ غضنفر میگه: یعنیچی، چه فرقی میکنه؟ میگه: ببین، اونایی که وقتی بچه بودن اوضاشون خراب بوده ترمیزنند، ولی اونایی که سابقشون پاکه خشک میزنند.غضنفر بهش برمیخوره، میگه: یعنی چی آقا؟! معلومه که باید خشک بزنی! یارو هم شروع میکنه همینجور خشک خشک ریش بدبخت رو تراشیدن. یکم که میزنه، غضنفر دهنش سرویس میشه، میگه: وایسا، وایسا! یه چیزایی داره یادم میاد!
به غضنفر میگن سه تا اسم بگو توش اله داشته باشه : میگه یداله - عبداله – سیندراله
غضنفر می ره تهران زنگ می زنه خونه می گه: من دیگه ایران برنمی گردم
به غضنفر می گن :اگه یه دختری بهت راه داد چکار می کنی؟ می گه ازش سبقت می گیرم
شباهت غضنفر با پارک؟ جفتشون تاب دارن
یه روز دو تا غضنفر برای شکار می رن توی جنگل روی درختها کمین می کنند. یکی از آنها از درخت سقوط می کنه . شکارچی دوم احساس می کنه دوستش که از درخت سقوط کرده ، نفس نمی کشد و چشمانش باز و خیره مانده است. با موبایل با مرکز اورژانس تماس می گیرد و به فردی که گوشی را برمی دارد می گوید:
فکر می کنم دوست من مرده است ، چکار باید بکنم؟ طرف مقابل به آرامی می گوید: دلواپس نباش.
من می توانم به تو کمک کنم. ابتدا باید مطمئن شویم که مرده است بعد از سکوتی که حکمفرما می شود صدای یک گلوله به گوش می رسد. شکارچی دوم دوباره گوشی را برمی دارد و می گوید: بسیار خب ، حالا چه کار باید بکنم؟!
عروسی دختر غضنفر بوده . فامیلهای داماد شعر میخوندن و میگفتن : نون و بنیر و نعنا مادر عروس شد تنها . غضنفر شاکی میشه میگه : نون و بنیر و پونه پس من چغندرم تو خونه .
غضنفر دوچرخه می خره سوار میشه میاد خونه بچه ش از دور باباشو میبینه میره به مامانش میگه : مامان مامان یه چیز رفته تو باسن بابا هر چقدر هم که دست و پا میزنه در نمیاد
غضنفر از شهرشون اومده بوده تهران رانندگی یاد بگیره، جلسه اول از مربی می پرسه: این چراغ رنگیه (چراغ قرمز) چیه؟ مربیه میاد سركارش بذاره، میگه: این چراغ راهنماییه؛ وقتی سبزه یعنی اهل تهران برن، وقتی زرده شهرستانیها و قرمز هم مال غضنفراست! خلاصه این جریان میگذره و غضنفر هم امتحان میده و قبول میشه، روز اول میشینه پشت ماشین و میرسه به چراغ قرمز و خوب طبعاً رد میكنه. افسره داد میزنه: راننده پیكان، بزن كنار! غضنفر سرشو از پنجره میاره بیرون، داد میزنه: غضنفرم... مــن غضنفرم!! افسره یك نگاه میندازه، میگه: باشه بابا...برو...برو
غضنفر اسم پیغمبر یادش می ره
میگه : بر جمال پاک پدرخانم حضرت علی صلوات
یه روز سه تا غضنفر رو می اندازن تو یه اتاق دو تاشون مى رقصن، یکیشون هم میگه: سبز – آبى – قرمز ازش می پرسن چرا این جورى می گى؟ میگه من رقص نورم!!!